تو نزدیکی که ماهی ها به سمت خونه برگشتن
به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن ...
هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه
یه حسی تو دلم میگه تو نزدیکی به این خونه................
خوب دقیقا نمی دونم چی باید بگم ... این آهنگ خیلی بهش میخوره ...
انقد ذوق زده ام که انگشتام تکون نمیخورن واسه نوشتن ...
بچه ها ......................................
طی یک اقدام ماهرانه آجیم اوووووووووووووووومد ..........
گفته بودم واسه پنج شنبه بلیت دارن... ولی خوب می خواستن یه کاری کنن که زودتر بیان...
اون دوتا که صداشو درنیاوردن هیچ اون حامد بدجنسم نگف ... میگف نمی دونه ولی من اونو میشناسم ... دس به یکی کرده بودن ...
امروز حسه منو مامانم مثه فلاشر هی چشمک میزد ... از یه ساعتیم که زنگ میزدیم برنمی داشتن ... بعد حدود ساعت یک بود که تلفن زنگیده اون خانمه که میگه کی زنگیده گف محمد ... همون محمدحسین ... وااااااااااااای منو مامی که نمی دونستیم چیکار کنیم این وسط تلفنم گم شده بود ... خلاصه فهمیدیم اینا رفتن خونه ... هیچی دیگه ... فرودگاهم نشد بریم ... واسه سحرم دارن میان اینجا ... این وسط من فاینالم دارم ...
امضا:مهدیس
یعنی فکر میکنی چی میتونه یه مردو ناراحت کنه؟!!! مسلما بیماری و قرض و قله نیست!!! هه هیچی باو با دوس دخترم کنتاک کردم عصبی ام!!!!
الان اینایی که گفتی چه ربطی به نظر من داشت؟!!! نه من به احسان چیکار دارم؟!!! بچه ها در جریانن من میونه خوبی با این جور پسرا ندارم!!!! هه
آرش........................
دوس باشین باهم
الان با کی دوست باشم؟!!! اون نگاه عصبی دقیقا مال کدوم جمله ام بود؟!!! مسلما مال احسان جونتونه!!!هه باشه!
همونی که خیلی نایسه ..............
آفرین ............... دیگه تکرار نشه ها ...........
جوابه قبلی رو هم بنده که مهدیس باشم دادما ........... گفتم یادت باشه
میدونم داش آرمان جنبه اش بالا تر از این حرفاس!!! البته امیدوارم جدیدا زیادی با دخترا میپلکه گفتم شاید تحت تأثیر قرار گرفته باشه!هه
بله بله ......منکه کاملا حسش میکنم ...
دعا کن دخترا تاثیر نگیرن ....
می دونی چیه.....؟
این اعتماد به سقفت منو کشته!!!!
.................
همینی که هس ...............