چنتا نکته

 

 

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه .... 

کلی نوشته بودم دستم خورد backspace پاک شد ... 

عصبانی ام از دست این بلاگ اسکای خاک برسر که سیو نمیکنه ... 

میگن یه نسخه جدید در راهه که خیلی باقابلیته سیوم میکنه ...  

هیچی دیگه با این ترافیک تهران به نتیجه هام برسه خوبه  :دی ... 

خوب اینارو میخواستم بگم ... 

 

*اول اینکه امشب (همون دیشبی که کلا واسم جا نمیوفته :دی) ساعت یه رب به 11 خواهرم رف یه بغضی گلومو گرف ... ولی شدید نبود ... خوب هیچی مثه بار اول نمیشه که ...

یاده این افتادم ...

به من نگاه کن برو

فاصله باورم بشه

در انتظار بودنت

عذاب آخرم بشه

ولی حاال کردنا پروازشون پرواز امارات بود ... واقعا رو دستش نیس این پرواز ...  

 

*دوم اینکه قراره یه قسمتی اضافه بشه به وبم به نام "قصه های منو مامانم" ... هیچی دیگه دیدم صحبتای جالبی رد و بدل میشن بین ما گفتم از دس ندین بخندین ...  

 

*سومی و آخر یه سواله از حضور هم صنفای محترمم که اینجا حضور دارن  گلی و یکی از ما دوتا   البته بقیه هم اگه میتونن جواب بدن ... 

چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

چرا همه ی اون topic های عااااااااااااااااالی تو نوشتن موقعی میاد به ذهنت که چشات داره گرم میشه بخوابی ...  

دلیل عمده بیخوابیای من از همینه ... چنتا از نوشته هامم همینجوری از دس دادم ...  

خودم گفتم شاید بخاطر اینه که موقع خواب فکر خیلی باز تره ...  

نمیدونم ... 

شما بگین ...

نظرات 13 + ارسال نظر
goli دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:46 ب.ظ http://nabze-gol.blogsky.com

اوا...راس میگیا خواهر...تازه اونجام 6 ساعت توضیح دادم که تو مجله موفقیت میزنه قصه هاشو...حضور ذهنم ترکیده...والااااااا...دیگه حواس نمیمونه واسه آدم...

آره خواااااااااااااااااااااااهر ...
جونم برات بگه که این حواس دیگه حواس نمیشه واست ...

گیسووووووووووو دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:28 ب.ظ

زنگیدم مامیت گف خوابی یادت نره بم بزنگی

تو خوابم دس از سرم بر نمیداری ... :دی

الهه سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 ق.ظ http://elahezigorat.blogfa.com

خخخخخ سلام
بخاطر تو عوض میکنم

خخخخخخخ سلام تر
عاشقتم ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.